صفات و مشخصات نوشتهي خوب
صفات و مشخصات نوشتهي خوب
1- ساده و روان باشد :
نوشتهي دل انگيز و موفق آن است كه ساده و روان باشد ، خواننده به سهولت مباحث آن را دريابد و درك كند ، و نويسندهاي به آفرينش اين قبيل آثار خوب توفيق مييابد كه داراي تجربهي بسيار باشد و سخنش را بصورتي بيان دارد كه اگر عموم مردم آن را درك نكنند ، طبقهاي كه مطالب ، براي آن نگارش يافته است ، از فهم موضوع ، دچار تحير و ناتواني نشود. در روزگاران گذشته ، چندين قرن نويسندگان و شاعران به عمد ميكوشيدند كه مطالب آنها بصورتي دشوار و پيچيده ادا شود كه حتي اهل فن و ادبا و شاعران براي درك معاني آثار آنان مدتي بينديشند و وقت صرف كنند.
ساده نويسي نويسندگان هنرمند ، حاصل تجربه و كوشش و دقت است و هنر بزرگي به شمار ميآيد ، زيرا با وجود سادگي ، با بسي مظاهر ذوق و هنر و جمال همراه است.
ساده نويسي ، يعني احتراز از آوردن جملههاي طولاني ، كلمات نامأنوس ، لغات بيگانه و بيان مطلب به صورت پيچيده و مبهم و دور از فهم.
ساده نويسي بيش از اينكه مربوط به لفظ و قالب كلمات و عبارات باشد ، منوط به معني و مفهوم است ، يعني بايد مضامين نوشتههاي ما بدان سان ماهرانه و با لطف و دقت و ظرافت ترتيب يابد كه به آساني قابل فهم باشد.
شاعراني كه جز با آشنايي كامل با علوم و معارف گوناگون و اطلاع از دقايق ادبي زبان فارسي و عربي و دانستن اصطلاحات ديني اسلامي و نصراني نميتوان به درك معاني اشعارشان پي برد ، بسيارند و از آن جمله اند : منوچهري دامغاني ، انوري ، خاقاني شرواني ، جمال الدين اصفهاني ، رشيدالدين وطواط و ديگران .
سبك نثر فارسي نيز از سدهي ششم هجري ساده نويسي را رها كرد و متكلف و مصنوع شد. كتاب كليله و دمنه از نخستين آثار مصنوع بود كه در اواسط قرن ششم هجري ترجمه و به انشاي ابوالمعالي نصراله بن محمد بن عبدالحميد منشي نوشته شد (حدود 536 هـ.ق) ، ديگر كتاب مقامات حميدي تأليف قاضي حميدالدين عمربن محمودالبلخي است كه در اواسط قرن ششم تأليف يافته ، نيز كتاب مرزمان نامه ترجمه سعدالدين وراويني (حدود 620 هـ.ق) و بسياري كتب ديگر.
2- قواعد درست نويسي در آن رعايت شده باشد :
از مشخصات مهم يك نوشتهي پسنديده ، تطبيق آن با قواعد زبان است. رعايت دستور و موازين جملهبندي ، موجب سلامت و در نتيجه صحت و درستي يك مقاله ميشود و ارجي بزرگ براي چنين نوشته اي فراهم مي آورد.
3- در استعمال كلمات صرفه جويي شود :
از نشانه هاي يك نوشتهي پسنديده ، عاري بودن آن از الفاظ زايد است. نويسندگان هنرمند در استعمال كلمات صرفهجويي ميكنند و با بررسي دقيق ، كلماتي را كه در ساختمان يك جمله و مفهوم يك بند(پاراگراف) و مدار يك نوشته اثر مستقل ندارند ، حذف ميكنند. گاه مشاهده ميشود كه يك يا چند جمله در يك صفحه ،زائد بنظر ميرسد ، بطوري كه با برداشتن آنها كمبودي در مضمون سخن پديد نميآيد. اين وضع نشانهي عدم بررسي است ، زيرا اگر نويسنده ، اثر خود را بطور دقيق مرور كند و با ديدهي باز و ذهن آماده به نقد نوشتهي خود پردازد ، از لفظ و معني غيرلازم اثري باقي نميماند ، يا لااقل ميزان آن به حداقل تنزل مي كند.
مرور و اصلاح مجدد هر نوشته از مسايل ضروري است ، زيرا در هر تجديدنظري كه ميشود ، نويسنده دست به تغييراتي ميزند و بسياري از نكات را كه پيشتر از نظر دور داشته ، اصلاح مي كند.
4- كوتاه و مختصر باشد :
برخي مي پرسند كه سخن بايد كوتاه و مختصر باشد يا مفصل و دراز؟ پاسخ اين است كه : معتدل و كافي و در حد معقول و منطقي. شك نيست كه كلام موجز بهتر از طولاني و مشروح است ، زيرا تفصيل سخن و شرح و توصيف مكرر يا دراز يا غير لازم ، نه تنها كمكي به روشن شدن موضوع نخواهد كرد ، بلكه اغلب درازي كلام ، فهم سخن را دشوار ميسازد و دچار آشفتگي ميكند.
اگر نويسنده ، مطلبي را كه بايد مثلاًدر پنج سطر توضيح داد ، در سه صفحه شرح دهد ، سند ناآزمودگي خود را به دست داده است. از سويي ديگر ، اختصار كلام تا آن اندازه پسنديده است و برهان پختگي نويسنده است كه درك مفهوم را دشوار نسازد و به مطلب صورت معما نبخشد.
سخنور و نويسندهي چيرهدست ، به اقتضاي حال و مقام ، گاه كلام را كوتاه و مختصر بيان ميكند و زماني مشروح و دراز و همچنانكه اطناب و درازنويسي ملال آور است ، اختصار بيش از حد نيز مخل و نابجاست.
در قديم ، ايجاز و كوتاه نويسي از صفات لازم و مطلوب هر نوشته بشمار ميرفت. كلام سعدي در گلستان ، اغلب با ايجاز عالي و غير مخل همراه است. بطوري كه نه فهم مطلب را دشوار ميسازد ، نه از زيبايي انشاء ميكاهد.
5- از روي ايمان نوشته شود :
برخي از نويسندگان ، به نوشتن مطالب اجتماعي و انتقادي دست مييازند و از مباني اخلاقي به دفاع برميخيزند ، در صورتي كه خود ، عملاً مردمي پارسا و متقي نيستند و بنابراين ، خود به موضوع نگارش خويش ايمان كامل ندارند.
تأثير ناچيز اين گونه نوشتهها و مقالهها بر همگان روشن است. وقتي خود نويسنده از روي اعتقاد و ايمان و به فرمان وجدان و خرد اقدام به نوشتن چيزي نكند ، بدون شك اثري موفق و درخور توجه بدست نخواهد داد. اين قبيل نويسندگان حرفهاي ، تنها به خاطر چاپ و نشر مقاله و براي كسب شهرتهاي صوري و بيارزش اقدام به نوشتن ميكنند و هرگز به مصلحت عمومي و ارائهي مطالب سودمند و مؤثر كاري ندارند. نويسندگان با ايمان آنگاه دست به قلم ميبرند كه مطلبي براي گفتن دارند و اهميت اين مطلب به حدي است كه نگفتن آن سبب از ميان رفتن نفعي اجتماعي ميشود ، اما در هر حال به آنچه مينويسند اعتقاد راسخ دارند و در بيان آن پيام ، راستين و مؤمن هستند.
6- تنها مشغول كننده نباشد :
برخي نوشتهها ، تنها مشغول كنندهاند ، اثر و حكم جدول مجلهها را دارند و اگر از مطالعهي آنها سروري حاصل شود ، كوتاه و موقتي است و پس از پايان يافتن آن اثر ، چيزي در دست خواننده نميماند و همين كه خواندن كتاب تمام شد ، به كناري نهاده ميشود ، اما پاره اي كتابها چنان عميق و پر محتوا هستند كه پس از خواندن آنها ، انديشيدن خواننده آغاز ميشود و مضامين كتاب ، مدتها آنان را به بررسي مطالب و سرمايهي بزرگ معنوي كه ميتوان بدست آورد ، واميدارد. در اين نوشتهها هرگز نكات بيهوده ، سخنان پراكنده و بيارج در آن ديده نميشود زيرا ضرورت كامل و هدفي مشخص و عالي موجب نگارش آن شده است . در بيان مطالب آن دليل كافي ارائه شده و همه ي جنبه هاي سخن با منطق نيرومند همراه گرديده است.